امروز دیگه تقریبا در اواخر تیرماه قرار گرفتیم..........................منم که کمی تنبل تشریف دارم هنوز امروز بعد تقریبا ٢ ماه میخوام وب پسر بیچارم رو اپ کنم.........وای ببخش علی جون...سرم خیلی شلوغ بود................. بعد چهلم عموی جوونم که خیلی هم ناگهانی فوت کرده بود تصیم گرفتیم برای عوض شدن حال و هوامون یه سفر شمال بریم..........که شنیدن خاطرات سفرمون خالی از لطف نیست................................. سفر چند روزه شمال با خاله جون و بابایی جونم اینااااااااااااااااااااااااااااااا جاتون خالی....................سه شنبه شب فکر کنم ١٥ تیر بود دیگه حرکت کردیم به طرف بندر انزلی................................اخ جون دخمل خاله هام هم ق...